نیکان همه زندگی من

سلام سلام صدتا سلام به پسمل جیگر طلا دیروز پسمل گلم چکاپ آزمایش یک سالگیشو انجام داد.عصر هم رفتیم پیش آقای دکتر مهربونش. یک سال گذشت. پسمل کوچولو و ناز من که با وزن 2800 گرم و قد 48 سانتی متر به دنیا اومد الان واسه خودش مردی شده و در پایان یکسالگی وزنش به 13 کیلوگرم و قدش 79 سانتی متر شده.پسر گلم در یک سالگی برامون بلبل زبونی میکنه روی پاهای ناز و کپلش راه میره و وقتی به چشماش نگاه میکنم وجودمو سرشار از عشقی عمیق میکنه خدارو شکر همه چیزت خوب و عالیه.فقط یه کم ذخیره آهن بدنت کم بود که دکتر فولیک اسید رو هم برات اضاف کرد. خدایا شکرت دیشب رفتیم برا گل پسملی یه کیک خمشل سفارش دادیم.وقت آتلیه هم گرفتیم واسه فردا ساعت 12 امیدوارم ...

سلام به گل پسمل نازم گلم عزیز دلم دیروز وارد دوازدهمین ماه زندگیش شد. تولت مبارک شاه پسرم. در پایان یازده ماهگیت برامون بابا ماما دد و بوه رو میگی با کمک وسایل راه میری رو پاهای کپل ونازت می ایستی و شیرین ترین موجود دنیایی واسه من وبابایی.الهی فدات شم یه کارتو که خیلی دوست دارم اینه که وقتی یه چیزی میدیم دستت بخوری یه ذره خودت میخوری بعد می یاری جلوی دهن ما که ما هم بخوریم.این کارتو خیلی دوست دارم و یکی هم زمانی که به پاهای من آویزون میشی بلند میشی و نگام میکنی عاشقشم. خدایا شکرت هزاران بار شکرت.پسر نازم در اوج شیرینی سلامت و شادابیه. خدایا خودت محافظش باش و به من کمک کن که از این معجزه الهی به بهترین شکل مراقبت کنم و ...

چند روزی بود که بین حرفات مه مه میکردی ولی دیشب به وضوح و برای اولین بار گفتی ماما.الهی که من فدای ماما گفتننت بشم ماما جونم ماما عمرم ماما نفسم خدا رو با بند بند وجودم شکر میکنم و سپاسگزارم که تو بهترین رو به من داد.هیچ چیز توی این دنیا به اندازه یه لبخند کوچولوی تو قلب منو لبریز از شادی و غرور نمیکنه عاشقت هستم عزیزم

شمارش معکوس تا اولین سالگرد تولد شاهزاده زندگی ما نیکان عزیزم کم کم داریم به سالگرد بهترین روز زندگی مامانی و بابای نزدیک میشیم.روزی که خداوند بر سر ما منت نهاد و تو عزیزترین رو به آغوش ما فرستاد.زیباترین روز خدا. امروز میخوایم بریم برا پسرم وقت آتلیه بگیریم تا عکسای خشکل اولین تولد رو برا همیشه ثبت کنیم. امیدوارم همکاری کنی تا بتونیم ازت عکسای خمشل بگیریم. من که حسابی منتظر یکم خردادماه هستم . این روزا حسابی با یاد و خاطرات پارسال چنین روزهایی سرگرم هستم .آخرین روزهای یک انتظار شیرین.دیگه طاقت نداشتم .لحظه شماری میکردم که زودتر تو رو توی بغل بگیرم و بوسه بارونت کنم.دوست داشتم ببینم چه شکلی هستی.نمیدونستم اینقدر ناز و مامانی هستی.این...